آگوستین اُگ ماندینو ، نویسنده آمریکایی، متولد ۱۲ دسامبر ۱۹۲۳ می باشد که در ۳ سپتامبر ۱۹۹۶ چشم بر جهان فروبست . او یکی از پرفروش ترین کتاب های جهان «بزرگترین فروشنده جهان» را نوشت. کتاب های او بیش از 50 میلیون نسخه فروخته و به بیش از 25 زبان ترجمه شده است. او تا سال 1976 رئیس مجله Success Unlimited بود و به تالار مشاهیر انجمن ملی سخنرانان راه یافت.
فلسفه اُگ ماندینو
پیام اصلی فلسفی اُگ ماندینو این است که هر فرد روی زمین یک معجزه است و باید زندگی خود را باقدرت و مطابق با قوانین حاکم بر فراوانی طبیعت هدایت کند. او تاکید میکند که همه افراد موفق با "مشخص نمودن" یا انتخاب آگاهانه مقصد مورد نظر و مسیر رسیدن به آن، کنترل زندگی خود را به دست می گیرند.
داستان زندگی اُگ ماندینو
میخواهم داستان مردی را بگویم که شکستش او را به لبهٔ ویرانی رساند، برگشت و راه را برای موفقیت عظیمش باز کرد. شاید نام اگ ماندینو را شنیده باشید اگرچه او در ۱۹۹۶ در گذشت اما هفده کتاب او هنوز در بسیاری از قفسه کتاب فروشیها دیده میشود.
مادر اُگ ماندینو، الگو و تشویق کنندهاش، همیشه به او می گفت که او روزی یک نویسندهٔ موفق خواهد شد. ماندینو زمانی سردبیر مقاله دبیرستانی خود بود و قصد داشت در دانشکده روزنامه نگاری دانشگاه میسوری تحصیل کند. در سال 1940، قبل از ورود به دانشگاه، مادرش بر اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت. او تصمیم گرفت تا سال 1942 در یک کارخانه کاغذ کار کند. پس از آن، او به نیروی هوایی ارتش ایالات متحده پیوست و در آنجا افسر نظامی و بمب افکن شد. او برای 30 ماموریت بمباران بر فراز آلمان در جنگ جهانی دوم پرواز کرد.
"اُگ" بعد از جنگ به آمریکا برگشت و متوجه شد برای یک توپچی با مدرک دبیرستان کار چندانی وجود ندارد. بنابراین فروشنده بیمه شد.
ده سالِ بعدی زندگیاش برای او، همسرش و دخترش جهنم بود. "اُگ" سعی داشت در خدمات بیمه کار کند ولی مهم نبود که چه قدر سخت کار میکرد، خانواده کوچک او بیشتر و بیشتر در قرض فرو میرفت.
همانند بسیاری از افراد ناامید، عکس العملش پنهان کردن مشکلاتش بود. او هر روز بعد از تلاش ناامید کننده برای فروش برگههای بیمه به بار میرفت و مست میکرد. سرانجام همسر و دخترش نتوانستند رفتار او را تحمل کنند و ترکش کردند.
دو سال بعدی از زندگیاش مبهم است: او با فورد قدیمیاش در کشور سفر کرد، با شغلهای مختلف پول کافی برای یک نوشیدنی دیگر به دست میآورد. او شبهای زیادی را در جوی کنار خیابان میگذراند، خودمانیاش میشودیک انسان بدبخت و غمگین.
دریک صبح سردِ زمستانی در کلیولند زندگیاش تغییر یافت. او کنار پنجره دودی رنگ مغازهٔ امانت فروشی مکث کرد، به اسلحهٔ کوچک – با برچسب زرد به قیمت ۲۹ دلار، داخل مغازه خیره شد. دست داخل جیبش کرد و سه اسکناس ده دلاری بیرون آورد. میتوانم دو گلوله بخرم و به زندگی ام خاتمه بدهم.
به هر دلیلی، اُگ خودش را نکشت. چند سال بعد دربارهٔ این موضوع شوخی میکرد، میگفت که او در آن زمان شخص بیدل و جرئتی بود و نمیتوانست همه شجاعتش را جمع کند!
آن روز از آن جا به کتابخانه ی عمومی شهر رفت. اما وقتی چندین کتاب را در یک کتابخانه مرتب می کرد، حجم کتاب های خودیاری، موفقیت و انگیزه توجه او را به خود جلب کرد. چند عنوان را انتخاب کرد، سر میز رفت و شروع به خواندن کردبه مدت چند ماه او تقریباً هر روز همهٔ بعدازظهراش را در کتابخانه میگذراند، کتاب بعد از کتاب بود که خواند تا زمانی که کتابی با عنوان موفقیت از طریق نگرش مثبت ذهنی مطالعه کرد. او بسیار تحت تاثیر این ایده قرار گرفت که با کاربرد هر اصل از موفقیت میتواند به روشی فکر کند که آیندهٔ متفاوتی را از آن خود کند.
او صدها کتاب خواند که به موفقیت پرداختند، تفریحی که به او کمک کرد اعتیاد به الکل خود را کاهش دهد. در کتابخانه ای در کنکورد، نیوهمپشایر، کتاب کلاسیک دبلیو کلمنت استون، موفقیت از طریق نگرش ذهنی مثبت را پیدا کرد، کتابی که زندگی ماندینو را تغییر داد.
اطلاعات بیوگرافی نویسنده با این کتاب حکایت از آن داشت که استون مالک شرکت بیمه ترکیبی بوده است. ماندینو زمانی که 32 ساله بود تصمیم گرفت در این شرکت موقعیت فروش به دست آورد. در عرض یک سال، اُگ ماندینو به سمت مدیر فروش ارتقا یافت و رکوردهای فروش را شکست.
بعد از اینکه فروشندهٔ موفق بیمه در سیلیمنت استون شد، آنچه را که همیشه میخواست انجام داد- نویسندهٔ مجلهٔ نوپا شرکت استون، با نام موفقیت نامحدود شد. او در نهایت سردبیر مجله موفقیت نامحدود شد و از یک ناشر محلی به یک ناشر ملی با ۲۵۰۰۰۰ مشترک تبدیل شد.
چند ماه بعد از اینکه سردبیر مجله شده بود مجبور شد در مدت کوتاهی مقالهای بنویسد. در فایلها چیزی مناسب نبود. از آنجایی که اُگ دیوانهٔ گلف بود سراسر شب را در مورد "بن هوگان" گلف باز که بعد از حادثهٔ وحشتناک اتوموبیل فلج شده بود مقالهای نوشت.
اگ مقاله را در موفقیت نامحدود چاپ کرد و چند هفته بعد نامهای از یک ناشر نیویورکی که از مقالهٔ هوگان خوشش آمده بود دریافت کرد. او به اگ فرصت ارائه دست نوشتهای برای بررسی در خانهٔ نشر داد. به عنوان یک نویسنده این همان نامهای بود که او رویای دریافت آن را در سر داشت.
هجده ماه بعد بعد از دریافت آن نامه، اُگ اولین کتابش بزرگترین فروشنده در جهان، را منتشر کرد.
دیدن آنچه رخ داد کاملاً خارق العاده بود؛ در اولین چاپ فروش ۵۰۰۰ کپی از آن کتاب. سی سال بعد از اولین چاپ، فروش آن در هر ماه به بیش از ۱۰۰۰۰۰ رسیده است. بیش از 50 میلیون کپی از کتابهای اگ ماندینو در سراسر جهان فروخته شده است.
اغلب نوشتههای "اُگ" دربارهٔ افرادی است که در شرایط سخت بر مشکلاتشان غلبه میکنند و به موفقیتهای خارق العادهای میرسند. شکستش الهام بخش او برای کمک به مردان و زنان در شرایط سخت بود. اگ ماندینو سالهاست که دیگر در بین ما نیست ولی به خاطر آنکه او از شکستهایش پلهای پیروزی را ساخت، میراث او هنوز پابرجاست است و او به الهام بخشی در بین میلیونها انسان ادامه میدهد.
منابع:
wikipedia
hkhoshbakhti.ir