آیا اولین تلاش هایتان برای دوچرخه سواری را به خاطر دارید؟
آیا می توانید تعداد تکرار های لازم برای انجام یک رقص بی عیب و نقص را بشمارید؟
آیا تاکنون سعی کرده اید به یک ساز موسیقی جدید مسلط شوید؟
اولین تلاش ها برای همگام سازی مجموعه جدیدی از اعمال پیچیده همیشه دشوار است. وقتی مهارت بیشتری پیدا کنیم ، این حرکات رفته رفته به آگاهی کمتری نیاز پیدا می کنند، تا اینکه همه چیز به طور طبیعی شروع می شود.

تمام این حرکات اتوماتیک توسط یکی از قدرتمند ترین نیرو های درونی هدایت می شود که بانی تحریک رفتار انسان است، ذهن نیمه خودآگاه (که معمولاً به آن ذهن نا هوشیار نیز گفته می شود).
ضمیر نیمه خودآگاه: کجا پنهان است؟
خوشمان بیاید یا نه ، توانایی ما در کنترل افکار ، همگام سازی حرکات یا تجربه احساسات بستگی به عمق پردازش اطلاعات دارد.
مطابق الگوی زیگموند فروید ذهن می تواند به سطوح زیر تقسیم شود:
خوداگاه – تمام افکار و اعمال را در آگاهی ما تعریف می کند.
به عنوان مثال ، زیبایی و لذت بوی لاله قرمز
نیمه خودآگاه – تمام واکنش ها و اقدامات اتوماتیک را که اگر در مورد آنها فکر کنیم می توانیم از آنها آگاه شویم، تعریف می کند.
به عنوان مثال، توانایی ما در رانندگی اتومبیل: هنگامی که ما مهارت پیدا کردیم ، دیگر فکر نمی کنیم از کدام چرخ دنده ها یا پدال ها استفاده کنیم یا به کدام آینه نگاه کنیم، اما زمانی که بیندیشیم همیشه می توانیم بفهمیم چه کار هایی انجام داده ایم.
ناخودآگاه – تمام وقایع و خاطرات گذشته را تعریف می کند، چیز هایی که مهم نیست چقدر سخت سعی می کنیم به خاطر بیاوریم اما امکان پذیر نیستند.
به عنوان مثال اولین کلمه ای که یاد گرفته ایم بگوییم یا احساسی که موقع اولین بار راه رفتن تجربه کرده ایم.

اما بصورت کلی و عمومی :
ضمیر ناخودآگاه بخشی از ذهن ماست که بسیاری از تصمیمهای ناخودآگاه (خودکار) و برداشتهای ما در آنجا شکل میگیرد. روانشناسان ضمیر ناخودآگاه را سرچشمهی خلاقیت، اندیشهها و احساسات شهودی، الهام و بیداری معنوی میدانند. بسیاری از افراد بر این باورند که هر شخص میتواند از ضمیر خودآگاه خود برای ایجاد تغییر در ضمیر ناخودآگاهش استفاده کند، و آن را به تغییرات قابل ملاحظهای در زندگی شخصی خود تبدیل نماید.
به بیان سادهتر، اگر میخواهید دستاوردهای بیشتری داشته باشید (پول، چشمانداز شغلی یا فرصتهای دیگر) باید خودتان را ارتقا دهید. زمانی که یاد بگیرید چطور طرز تفکر خود را تغییر داده و به قدرت ضمیر ناخودآگاهتان متصل شوید، زندگی شادتر و موفقتری خواهید داشت
قدرت ضمیر ناخودآگاه ، فراتر از آن چیزی است که تصور میکنید. هیچ اغراقی در کار نیست. مطمئنا زمانی که از پیچیده بودن ذهن صحبت میکنم، با من هم عقیده هستید. قدرت ذهن مانند یک بانک اطلاعاتی هر آن چیزی که فکرش را بکنید در خود ذخیره میکند. حتی ممکن است تصور کنید برخی اطلاعات را فراموش کردید، در حالی که دست نخورده در ضمیر ناخودآگاه شما نشسته است.
ضمیر ناخودآگاه وظیفه ذخیره و بازیابی اطلاعات را بر عهده دارد. در واقع همانطور که این ضمیر در ما برنامهریزی شده است، ما به اتفاقات پاسخ میدهیم. هر چیزی که میگوییم یا انجام میدهیم، در واقع با الگویی از “خویشتن یا خود واقعی” در ضمیرناخود آگاه قرار گرفته است. به همین دلیل است که میگویند از جملات تاکیدی مثبت استفاده کنید.

تسلط بر ضمیر ناخودآگاه
همه ما دارای ترسها و باورهایی هستیم که در ضمیر ناخود آگاه ما مدفون و پنهان باقی مانده است. بنابراین بسیار اهمیت دارد که راههای تسلط بر ضمیر ناخودآگاه را بدانیم و به آن مسلط شویم. برای این کار میتوانید دو تکنیک زیر را در پیش بگیرید:
تکرار جملات تاکیدی
باورهای قدیمی و محدودکننده قبلی را کنار بگذارید. هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که شما نتوانید از پس آن بربیایید. منظور عدم پذیرش محدودیتهای سالم نیست. منظورم از این بخش، این است که به جای باورهای منفی که وضعیت خراب است، این دنیا پر از فقر و بدبختی است ، ما در جای بدی به دنیا آمدیم و … به جای آن جمله این دنیا پر از برکت و فراوانی است، شرایط عالی پیش رویمان است و… را جاگزین کنید. در واقع شما با تکرار جملات مثبت تاکیدی به ضمیر ناخوداگاهتان فرمان میدهید تا انرژی مثبتی از کائنات را به سمت خود جذب کند.
تجسم سازی
روش دیگری که میتوانید برای تسلط بر ضمیر ناخودآگاهتان پیش بگیرید، تجسم سازی است. به این ترتیب حداقل روزی یک بار در جایی ساکت نشسته و در حالی که ستون فقرات و گردنتان صاف است، چشمانتان را بسته و به دم و بازدم ذهن و عضلاتتان توجه کنید. سپس هر آن چیزی که دوست دارید به آن برسید، در ذهنتان تجسم کنید. با تکرار و تمرین میتوانید این تسلط را به ذهن ناهوشیارتان بدهید تا در نهایت شما را در مسیری قرار دهد که میخواهید به شخص مورد نظر تبدیل شوید. در نتیجه به گونهای رفتار میکنید که شما را به آن هدف برساند.
برای اینکه تصویر شفاف و واضحی در ذهنتان شکل بگیرد، ابتدا نیاز دارید آن را از خاطرات مزاحم و تصورات دلخراشی که به ذهنتان هجوم میآورند، پاک کنید. به عنوان قدم اول برای ورود به این مرحله، انجام مراقبه و مدیتیشن بهترین انتخاب است. در مدیتیشن شما با تمرکز بر آنچه در لحظه حال در حال رخ دادن است، ذهن خود را عامدانه از بهمریختگیها پاک میکنید.

اینجا اگر شما فرد باهوشی باشید میتوانید ضمیر ناخودآگاهتان را به سمتی هدایت کنید، که میخواهید به آن برسید.
راه های تغییر ضمیر خودآگاه
برای این کار، ابتدا سعی کنید ذهنتان را از افکار منفی پاک کنید. مسلما در شرایط خاص، چنین چیزی امکان پذیر نیست اما نسبت به فکر منفی که به ذهنتان میآید، مسلط باشید. تمام باورهای منفی که باعث شده نسبت به خودتان و قدرتذهنتان شک و تردید داشته باشید از بین ببرید.
سعی کنید از خودتان و ذهنتان مراقبت و محافظت کنید. تنها زمانی که درک درستی از ذهنتان و قدرت آن داشته باشید، دیگر اجازه نمیدهید هر چیزی به آن ورود پیدا کند.
1. اندیشههای اکتسابی شک و تردید نسبت به خود را شناسایی کنید
داشتن تردید نسبت به خود بر ضمیر ناخودآگاه شما اثر منفی دارد. داشتن تردید نسبت به خود یا افکار خود توانایی عملکرد مناسب شما را محدود کرده و بر رسیدن به آنچه که قادر به انجام آن هستید اثر میگذارد. به عبارت دیگر، اگر به خودتان، قابلیتها و شانستان برای موفقیت تردید دارید، خودتان را آمادهی شکست کردهاید. به یاد داشته باشید افکار منفی نسبت به خودتان، بازتابدهندهی خود واقعی شما نیست، حتی اگر با گذشت زمان، این رفتارهای اجتماعیِ کسب شده و الگوهای فکری، واقعی به نظر برسند.
هر زمان که دیدید نسبت به خود یا تواناییهایتان احساس منفی دارید، یک گام به عقب برگشته و درباره این موضوع فکر کنید. از خود بپرسید چه دلیلی وجود دارد که باعث شود در این کار موفق نشوید، و به زودی متوجه این امر خواهید شد که داشتن این افکار مشکوک و شبههبرانگیز نسبت به خودتان هیچ پایه و اساس واقعی ندارد.
تا زمانی که تلاش نکردهاید، هرگز متوجه موفقیت یا عدم آن نخواهید شد. به چشم یک تجربه به آن نگاه کنید (بدون جمعآوری اطلاعات به نتیجهای قطعی نخواهید رسید)، و هر موقعیت به تحقیق و بررسی مخصوص به خود نیاز دارد.
2. مثبتتر فکر کنید
داشتن افکار مثبت بر ضمیر ناخودآگاه تاثیر دارد. هر چقدر بیشتر به خودتان و تواناییهایتان ایمان داشته باشید، احتمال تلاش و موفقیت شما بیشتر خواهد بود. وقتی افکار منفی و پُر از تردید دربارهی خود را از بین ببرید، باید آنها را با افکار سازندهتر و مفیدتر جایگزین کنید. برای این کار استعدادها و قابلیتهایتان را باور داشته باشید، و یاد بگیرید که تعریف و تمجیدهای مثبت دیگران را بپذیرید.
نقاط قوت، استعدادها و تواناییهای هر فرد را به رسمیت بشناسید، از جمله خودتان را.
به جای انگشت گذاشتن روی خطاها یا نقاط ضعفتان تلاش کنید تا آنچه را که قابل تغییر است، شناسایی کنید.
یاد بگیرید که وقتی با خودتان صحبت میکنید، مثبت باشید. یک روش خوب برای شروع تفکر مثبتتر این است که، چیزهایی را که در مورد خودتان به هیچکس نمیگویید، به خودتان هم نگویید.
هر زمان که یک فکر منفی به ذهنتان وارد میشود، تلاش کنید تا با قدردانی از یک نکتهی خوب دربارهی خودتان به آن پاسخ دهید.
3. ذهن خود را تغییر دهید تا جهان شما تغییر یابد
ضمیر ناخودآگاه شما میتواند تغییرات بزرگی در میزان خشنودی شما از زندگی هر روزتان ایجاد کند. اگر روزتان را با حال بدی شروع کردهاید، به احتمال زیادی تا اتمام روز حال شما بدتر خواهد شد. این موضوع به این خاطر است که الگوهای فکری ضمیر ناخودآگاه شما، تحت تأثیر نحوهی تعامل با جهان و همچنین روش پردازش اطلاعات و موقعیت اطراف توسط شما قرار دارد.
بیشتر اتفاقات روزانه به طور مطلق خوب یا بد نیستند، اما اگر ضمیر ناخودآگاهتان شما را وادار کند تا خلقوخوی بدی داشته باشید احتمالا آن اتفاقات مانند باری بر دوش شما سنگینی خواهد کرد. عکس آن نیز صادق است؛ اگر ضمیر ناخودآگاه شما را برای داشتن خُلقوخوی مثبت آماده کرده باشد، احتمالا ناخوشایندترین اتفاقات را هم صرفا به چشم یک دردسر معمولی میبینید.
4. عادتهای قدیم خود را کنار بگذارید
ضمیر ناخودآگاه شما به طور قابل توجهی از طریق الگوها و عادتهای شناخته شده در زندگی روزمره عمل میکند. این همان چیزی است که به مغز شما اجازه میدهد هنگام رانندگی به سمت محل کار یا رسیدن به مترو، در حالت خودکار قرار بگیرد. گاهی اوقات حالت خودکار چیز خوبی است. اما اگر در حال تلاش هستید که تلنگری به قدرت ناخودآگاه مغزتان بزنید، لازم است تا روال زندگی خود را هر روز کمی تغییر دهید. این کار کمک میکند تا ضمیر ناخودآگاه شما بازهم سراغ طرز تفکرهای قدیمی که مانع موفقیت شما بودهاند، نرود.
حتی تغییرات کوچک در روال زندگی روزمره میتواند تأثیر زیادی بر تعامل شما با جهان اطرافتان داشته باشد. شما ضمیر ناخودآگاهتان را وادار به داشتن تعامل بیشتر با محیط میکنید، که این کار سرانجام موجب آموزش ذهن برای تمرکز بر اهداف و تعامل با آنها میشود.
سعی کنید هر از گاهی از مسیر دیگری به خانه بروید، یا هنگام برگشت به خانه روال کارهای خود را تغییر دهید. تغییرات کوچکی از این قبیل موجب تغییرات بزرگی در نحوهی تعامل ضمیر ناخودآگاه شما با محیط اطراف میشود.
5. پذیرای افکار جدید باشید
هنگامی که فهمیدید ضمیر ناخودآگاه چگونه بر تعامل شما با جهان اثر میگذارد، خود را پذیرای افکار و احساسات جدید میکنید. این کار نیازمند زمان و تلاش زیادی است، اما در نهایت میتوانید تشخیص دهید چه زمانی و در چه موقعیتی مغز مخدوش میشود و به خودتان آموزش میدهید تا مانع تناسب جهان با جهانبینی خود شوید. وقتی به این مهم دست یافتید، شما تواناییِ آموزش ضمیر ناخودآگاه خود، برای ایجاد تغییرات واقعی در ادامهی زندگی را خواهید داشت.
به عنوان مثال، شاید بخواهید وارد زمینهی کاریِ جدیدی شوید اما تواناییِ برقراری هیچگونه ارتباطی با رئیس خود را ندارید. به جای هراس از ارتباط با کسانی که به شما در رسیدن به رؤیاهایتان کمک میکنند، خود را وادار به صحبت با آنها کنید. از خانه خارج شوید و در مناسبتهای جمعی شرکت کنید. این کار موجب فراهم شدن فرصتهای جدید برای شما میشود یا حداقل اینکه طرز فکر شما دربارهی ارتباطات و نحوهی دنبال کردن فرصتهای شغلی را تغییر میدهد.
6. بدانید که چه میخواهید
داشتن یک ایدهی مبهم دربارهی آن چه که امیدوار به دستیابی به آن هستید به تنهایی کافی نیست. اگر واقعا میخواهید از قدرت ضمیر ناخودآگاه خود استفاده کنید، باید به روشنی بدانید که چه میخواهید. نتایج دلخواه شما باید بدون ابهام بوده و تا حد امکان مختصر و مفید باشند.
به جای اینکه فقط در آرزوی یک نویسندهی مشهور جهان شدن باشید، خود را وقف نوشتن یک کتاب کنید. سعی کنید بهترین کتابی باشد که میتوانستید بنویسید، و تمام وقت خود را به اتمام این پروژه اختصاص دهید.
نتایج مورد نظر را برای خود به شکل یک شعار یا سرود درآورده و مرتبا تکرار کنید تا در مسیر رسیدن به هدف خود باقی بمانید. هر زمان که نسبت به خودتان یا تواناییهایتان دچار شک و تردید شدید، شعار خود را تکرار کنید تا توجه شما به سمت اهدافتان بازگردد.
7. انرژی خود را متمرکز کنید
آگاه بودن نسبت به آنچه که خواستار آن هستید اهمیت زیادی دارد، و حتی بسیار مهم است که بخش قابل توجهی از انرژی احساسی خود را معطوف به هدفتان کنید. هنگامی که دقیقا بدانید که چه میخواهید، نیاز خواهید داشت آن هدف را تصور کرده و طوری دربارهی آن فکر کنید که گویا همین حالا به آن دست یافتهاید.
بعضی از کارشناسان اظهار میکنند ضمیر ناخودآگاه تنها در صورتی میتواند رفتارها و الگوهای رفتاری مشکلساز را از بین ببرد که شما اشتیاق لازم برای هدفتان را داشته باشید و بخش اعظم زمان و انرژی خود را صرف اندیشیدن دربارهی تواناییتان برای رسیدن به آن هدف کنید.
با مثال انتشار یک کتاب ادامه میدهیم، کتاب خود را در دستان یک خواننده تجسم کنید، یا نسخهی خطی کتاب را در دستان یک ناشر که تحت تأثیر آن قرار گرفته تصور کنید. تصور کردن موفقیت به شما اطمینان لازم را میدهد تا صرف نظر از زمینهای که در آن مشغول به کار هستید، عملکرد بهتری داشته باشید.
8. برای رسیدن به هدف تلاش کنید
تغییر طرز فکر و تمرکز انرژی بر روی نتایج هدف، دو گام ضروری بوده اما تنها بخشی از این معادله هستند. بخش دیگر نیازمند تلاش برای دستیابی به اهداف است. حال که بر شک و تردیدهای درونی خود غلبه کرده و طرز تفکر و تعامل خود نسبت به جهان را تغییر دادهاید، به احتمال زیاد اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت و از خودتان مطمئن هستید، اما هنوز به تلاش برای دستیابی به هر آنچه که رؤیای آن را میبینید نیاز دارید.
به عنوان مثال، به جای شک و تردید دربارهی این موضوع، که آیا اصلا کتاب شما منتشر خواهد شد یا نه، منتقد درونی خود را ساکت کرده و حس اعتماد به نفس خود را تقویت کنید. حال شما نیاز دارید تا واقعا نسخهی خطی کتاب خود را نوشته، بازنویسی کرده و برای ناشر ارسال کنید. بدون اقدام و عمل تنها با افکار پوچ و واهی خود باقی خواهید ماند -درست است که اهمیت دارد- اما تا زمانی که با تلاش و عمل ترکیب نشود کافی نیست.

برنامه ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه
بعد از اینکه متوجه شدید این برنامه ریزی و خوراکهای اشتباهی که از بچگی به ضمیر ناخوداگاهتان داده شده، چطوری میتواند دوباره بازیابی شود و یک برنامه ریزی مجدد برای داشتن ناخوداگاهی که خودتان میخواهید داشته باشید، میتوانید نتیجه تلاشهایتان اعم از استفاده از عبارات تاکیدی، دیدن نقاط مثبت در کنار نقاط ضعف، مدیتشین، تصویر ذهنی و … را ببینید.
بعد از مدتی خواهید دید که چگونه احساس قدرت و اعتماد به نفس شما میتواند باعث شود هر کاری انجام دهید. میتوانید احساس کنید که وقتی هدفی را در پیش داشته باشید، هیچ چیز نمیتوانید جلودار شما شود. در نهایت میتوانید با چالشها و سختیهایی که در مسیرتان است بهتر کنار بیایید. بعد از برنامه ریزی مجدد ضمیر ناخوداگاه دیگر رسیدن به رویاهایتان، برایتان غیر ممکن به نظر نمیرسد. هر قدم خودتان را نزدیک به رویایتان میبینید. آرامش عمیقتری را بر جانتان احساس میکنید و تمام اینها مستلزم این است که بتوانید با تسلط بر ضمیر خوداگاه و برنامه ریزی مجدد ضمیر ناخودآگاه، قدرت آن را در دست بگیرید.
برای شناخت بیشتر عملکردها و وظایف ذهن خود ، پیشنهاد میکنیم مقاله ی ذهن چیست را نیز مطالعه کنید.
مطالب ارائه شده برگرفته از سایت bookapo.com و chetor.comمی باشد.